پنج ماهگی
عشق مامانه !
جوجوی مامان الان دیگه پنج ماهته
ازماه بعد یعنی مرداد دیگه باید مامانی بره سرکار.
واسه همین با هم دیگه چند روز رفتیم سه قلعه پیش بابابزرگ و مامان بزرگ
توی این عکست هنوز اثراتی از اون آفتاب سوختگی باغ هست
سه روز از پنج ماهگیت گذشته
1393/04/13
قربون صورت تپل و ناز دردونه م بشم من
یکشنبه بیست و دوم تیر ماه.اینجا خونه بابابزرگه.
چون حشره اینجا زیاد بود برات یه پتو با ملحفه سفید پهن کردم
که اگه حشره ای نزدیکت شد ببینم
ببین چقدر راحت خوابیدی
1393/04/22
لپاشو نیگا
جیگر مامانشه عزییییییییییییییییییزم
اینم یه عکس از « بی بی جون » و « مصطفی » پسردایی گلت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی